پارادوکس عشق و لذت جنسی چیزی است که در این مقاله درباره آن با شما خواهیم گفت. موضوعی که بسیاری از کارشناسان و بزرگان فلسفه و رواندرماندگی به آن پرداختهاند. آنها دهها و شاید قرنها است که درباره آن فکر کرده، فلسفه ورزی کرده و البته به جای خیلی روشنی هم نرسیدهاند.
اگر فکر میکنید قرار است یک مقاله فلسفی از آن حلقه فرانکفورتیها یا شاید نقدی بر هستی و زمان هایدگر بخوانید کاملا در اشتباهید. فلسفه سر جایش است. ماجرا این است که فلسفه عشق و لذت جنسی از پیشاسقراطیان تا همین ثانیه که در حال مطالعه مقاله هستید، یک ماجرای حل ناشدنی و مبهم بوده است.
الهه عشق و سکس
خیلیها تلاش کردند، از لذت جنسی یک الهه تمام عیار بسازند، یک فرشته بالدار که در طول تاریخ گاهی خشن، گاهی مهربان و نازک نارنجی بوده است. در هر حال این فرشته گاهی هم در طول تاریخ بدون بال بوده و پاهای خود را روی زمین گذاشته و قدم زده است.
اروین یالوم روانشناس بزرگ وجودگرا در یکی از نقدهای خود بر رهایی از تله خجالت و انزوا در رابطه جنسی به نکته مهمی اشاره میکند.
او میگوید: دستکم 60 درصد مراجعه کنندگان به مشاور رابطه جنسی از این که خود یا شریک جنسی آنها این رابطه را خیلی ماورایی و افلاطونی میداند، شاکی بودهند.
چنین نگاهی به رابطه جنسی گاهی اصولا لذت جنسی را هم کاهش داده و حتی از بین میبرد.
عشق خودش میتواند یک پارادوکس کلی و حل نشدنی باشد چه برسد به این که آن را در کنار لذت جنسی تفسیر کنیم.
من یک آدم معمولی هستم
پارادوکس عشق و لذت جنسی از همانجایی آغاز میشود که گمان میکنیم قرار است با دیگران تفاوت داشته باشیم.
اصولا چرا باید من، به عنوان یک آدم معمولی یک رابطه جنسی عجیب و اهورایی را تجربه کنم؟ شاید من هم مانند هزاران هزار آدم معمولی نیازمند تجربه رابطه جنسی ساده هستم. یک رابطه که نیازی به فلسفه و روانشناسی نداشته باشد.
دلیل اصلی بسیاری از ناکامیها در رابطه جنسی این است که آن را خیلی جدی میگیریم. این همان چیزی است که یالوم در نقد خود اشاره میکند.
منظور این نیست که رابطه جنسی شوخی گرفته شود اما نگاه ماورایی و عاشقانه به این موضوع انگار که از آن طرف پشت بام افتاده باشیم، گاهی اغراق آمیز میشود.
تفاوت اصلی بین یک حس شهوت آمیز یا سکس با عشق این است که سکس صرفاً کشش جنسی است در حالی که عشق هم پرشور و هم دلسوزانه است. نشانههای لذت جنسی میتواند مثل گذراندن بیشتر وقت خود با شریک زندگی باشد، البته در این حالت هم از لحاظ فیزیکی صمیمیتر خواهید بود.
اهمیت ارتباط در عشق و رابطه جنسی
پارادوکس عشق و لذت جنسی وقتی با شخص دیگری شکل میگیرد، میتواند قدرتمند باشد، اما ارتباطی که ما تجربه میکنیم اغلب مهم ترین چیز است. یک ارتباط قوی در روابط، حتی افلاطونی یا عاشقانه، میتواند توام با صمیمیت واقعی، درک متقابل و حمایت باشد.
برای شروع، نگاهی به قدرت ارتباط انسانی، مفید است. ما ذاتا موجوداتی اجتماعی هستیم که اغلب در روابط با افراد دیگر پیشرفت میکنیم. فقط به در آغوش گرفتن کسی که دوستش دارید فکر کنید.
در آغوش گرفتن میتواند گرما، امنیت و عشق را به یکباره منتقل کند. به همین ترتیب، هنگامی که ما لحظات صمیمی را تجربه میکنیم، میتواند تبادل عمیقی وجود داشته باشد که در مورد نحوه مراقبت ما از یکدیگر شکل میگیرد. یک ارتباط میتواند در زمانهای سخت نیز به ما آرامش و آسایش بدهد. اینکه بتوانیم با کسی که ما را درک میکند ارتباط برقرار کنیم، باعث میشود کمتر احساس تنهایی کنیم.
نقش عشق در تقویت رابطه جنسی
وجود عشق و صمیمیت میتواند به میزان قابل توجهی لذت جسمانی از رابطه جنسی را افزایش دهد.
صمیمیت و عشق می تواند عمق عاطفی را به تجربیات جنسی اضافه کند که ممکن است تنها با رابطه جنسی قابل مقایسه نباشد. عشق میتواند تجربه جامع تری ایجاد کند، زیرا هم بدن و هم ذهن درگیر این فعالیت هستند.
اما پارادوکس عشق و لذت جنسی گاهی برعکس این موضوع عمل میکند. در واقع گاهی یک عشق عمیق و لایه لایه، اجازه لذت بردن ساده از یک رابطه جنسی را نمیدهد. این همان جدی گرفتن زیاد از حد یک رابطه جنسی است.
عشق و صمیمیت برای تجربیات جنسی نیز فواید فیزیکی دارد.
الهه اکسی توسین
افزایش رضایت میتواند به دلیل ترشح اکسی توسین باشد، هورمونی که با احساس عشق و ارتباط خوب، مرتبط است. این فرایند میتواند لذت فیزیکی را در طول فعالیتهای جنسی بهبودی ببخشد.
امنیت عاطفی و فیزیکی می تواند به هر دو طرف کمک کند تا در انجام فعالیتهای جنسی با هم احساس راحتی کنند. بدون احساس این حس اعتماد و امنیت، ممکن است شریک زندگی تمایلی به کشف تمایلات جنسی خود نداشته باشند یا خطراتی را که می تواند منجر به تجربیات لذت بخش تر شود، بپذیرند.
ارتباط جنسی، که در آن شرکا تمایلات خود را آشکارا و صادقانه مورد بحث قرار می دهند، می تواند به ایجاد اعتماد و تقویت ارتباط نیز کمک کند.